دلمان برای روزهای خوش سینمای ایران تنگ شده است. برای آن روزهایی که هنرمندان، حرمت مخاطب را بالاتر از لذت پول میدانستند و برای حفظ آن تلاش میکردند؛ برای ایامی که مراعات حال آن کودک خانواده را هم در نظر داشتند و برای برآوردن تعجب مخاطب که برای لحظهای بگوید «دمشان گرم! عجب هنجارشکنی بزرگی کردند!»، هر کلام و حرکتی را از خود بروز نمیدادند؛ دلمان برای آن روزهایی که نام عبدیها و عطارانها، ضمانتی تمامعیار برای خنده از ته دل در کنار تمام اعضای خانواده بود، تنگ شده است و این زخم، هر روز با دیدن آثاری سخیفتر از دیروز، سر باز میکند.
دلمان برای سقوط قهرمانان سینما از بام اخلاق میسوزد، اما شاید هنوز هم کمی امید داریم که پس از دیدن نامشان در تیتراژ یک فیلم یا سریال، ناخودآگاه قند در دلمان آب میشود و به انتظار مینشینیم، اما تنها چند دقیقه زمان لازم است تا باز هم از اینکه قهرمانان نسل ۷۰ و ۸۰، دیگر ارزشی برای مخاطبانشان قائل نیستند، خرد شویم و فرو بریزیم. به قول یکی از کاربران فضای مجازی «از عطاران دلنشین سریالهای رمضانی توقع چنین نقشهایی را نداشتیم!» کاش میدانستیم چه چیزی توانسته آنقدر بزرگ و قوی باشد که زورش به تماشاگران چشمانتظار و مشتاق هنر بچربد!
آقای عطاران عزیز! چه شد که از «متهم گریخت» و «خانه به دوش»، کارتان به «قیف» شدن رسید و مخاطبتان را در همان دقایق ابتدایی فیلم ناامید کردید؟ چه شد که با «اجل معلق» به استقبال مخاطبانتان آمدید؟ ما برای لحظاتی که شما برای ما ساختید احترام زیادی قائلیم، شما چطور؟ نگاه پراشتیاق ما برای دیدن دوباره درخشش شما بر پرده سینما یا صفحه نمایش خانگی، ارزشی ندارد؟ آقای عطاران ما از شنیدن برخی نظرات درمورد آثار اخیرتان دلگیر میشویم اما متأسفیم که درقبالشان دفاعیهای نداریم؛ مانند لحظهای که با سؤال یکی دیگر از کاربران مجازی مواجه میشویم که میگوید: «عطاران واقعاً دیگه نمیتونه بخندونه یا من اینطوری حس میکنم؟!»
امیدواریم آنچه باعث این فاصله میان عطاران روزهای موفق کمدی و عطاران سینمای مبتذل شبهطنز شده است، جنبه مادی نداشته باشد؛ چراکه باورش سخت است کارنامهای را که روزگاری مایه شادی و گردهمآمدن اعضای خانواده بود، با پول خریده باشند.
و اما آقای خلج محترم! شما با زیرکیهایتان در دادگاه، ما را شگفتزده کردید، اما «اجل معلق» سینما زودتر از آنچه انتظارش را داشتیم، سراغتان آمد به طوری که مخاطبان پروپاقرص شما با جمله «از شما بعید بود آقای قاضی»، سریال را نیمهتمام رها کردند. کاش راه و روش آقای قاضی را ادامه میدادید و امیدی را که به مخاطبان سینمای ایران القا کرده بودید، به این زودی نابود نمیکردید.
سینما و سریالهای ما و درپی آن بازیگرانشان، چندین سال است درگیر خودتخریبگری شده، لطفاً به احترام شوقی که مخاطبانتان به دیدار شما داشتند، بیش از این درگیر گودال فضاحت نشوید.